جدول جو
جدول جو

معنی بنه بهشتن - جستجوی لغت در جدول جو

بنه بهشتن
بر زمین نهادن، کنار گذاشتن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ)
کنایه از کوچ کردن و سفر کردن. (برهان) (انجمن آرا) (رشیدی) (ناظم الاطباء). سفر کردن. (غیاث) (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین) :
بنه بست زین کوی هفتاد راه
به هفتم فلک برزده بارگاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنه بستن
تصویر بنه بستن
کوچ کردن و سفر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
کوچ کردن، کوچیدن، حرکت کردن، سفر کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نشستن برف بر زمین، به زمین افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
یکه خوردن، جست و خیز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
ساکن شدن، اسکان یافتن، کلمه ی بنه به عنوان پسوند مکان
فرهنگ گویش مازندرانی
یکه خوردن، جست و خیز
فرهنگ گویش مازندرانی